???????? با من حرف بزن من تنها تنهایی هستم که جز تو کسی نمی تواند شریک تنهاییم باشد با من حرف بزن که من تنها صدایی هستم که بی تو در سکوت خود خیره میشوم با من حرف بزن که روزگارم نه که نمی گذرد که تمام دنیای من بی تو جمعه میگذرد ﻋﺎﺷﻘﺎنه ﺑﺎ ﻣﻦ باشعشق ﻓﻘﻂ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺑﻮﺩﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﻓﻘﻂ ﺣﺮﻑ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﻧﯿﺴﺖ ﻓﻘﻂ ﻇﺎﻫﺮ ﻧﯿﺴﺖ ﻋﺎﺷﻖ که ﺑﺎشی حتی ﺍﮔﺮ ﻧﺒﺎشم ﺗﻮ ﻋﺎﺷﻘﺎنه ﺑﺎ منی ﻋﺸﻖ یعنی من ﻭ تو ﻣﺎﻭﺭﺍی ﺗﻤﺎﻡ ﻓﺎصلهها در این برهوت تنهایی زیر آوار بی قراری ها و در تنگنای شب های بی پایان دلم واژه ایی از جنس تُ را میخواهد سر بربالش بیتاروپود رویاهایم بگذاری و آرام کنی این دلواپسی های مطلق را و قسم به پاییزی که در راه است و به پچ پچ های عاشقانه ی برگ ها در حال افتادن قسم به بوسه های آخر و به باران های گاه و بی گاه و به آغوش های خالی قسم به عشق که من پاییز به پاییز باران به باران آغوش به آغوش دل تنگ توام وخیال تو .. شیرین بهانه بود فرهاد تیشه میزد تا صدای مردمانی را نشنود که میگفتند دوستت ندارد الان همون جام که جناب سعدی میگه دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندارم دردیست به جانم ولی نیست طبیبی پنهان شده در خنده من بغض عجیبی
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق ,
|